کریستین کیسی، مادربزرگ ۶۱ ساله آمریکایی به جای دختر خود، نوهاش را به دنیا آورد!
دختر این زن ۶۱ ساله که به دلیل مشکلات جسمی قادر به سپری کردن دوران بارداری نبود، کار به دنیا آوردن نوه را به مادرش سپرد. این مادربزرگ نقش رحم اجاره ای را برای دختر و دامادش بازی کرده است.
با وجود اینکه کیسی ۱۰ سال است یائسه شده، پزشکان با تزریقات هورمونی و از طریق روش آزمایشگاهی او را بارور کردند. او هفته گذشته در جریان عمل سزارین در بیمارستانی در شیکاگو، نوه خود فینن را به سلامت به دنیا آورد. سارا کونل ۳۵ ساله دختر کیسی در این باره می گوید: در ابتدا پذیرش این مساله که کسی از اعضاء خانواده بخواهد نقش رحم اجاره ای را بازی کند، کمی دشوار بود، اما با گذشت زمان این مساله برای همه حل شد.
کیسی نیز در گفت و گو با شیکاگو تریبون اظهار داشت که روزهای شادی را سپری می کند و این یکی از زیباترین رخدادهای زندگی او بوده است.
البته کیسی اولین کسی نیست که نقش رحم اجاره ای را برای اعضاء خانواده خود بازی می کند. در سال ۱۹۸۷، یک زن از آفریقای جنوبی نوه های ۳ قلوی خود را به دنیا آورد. مورد دیگر هم مربوط به زن ۵۶ ساله اهل اوهایو است که در سال ۲۰۰۸، نوه های دختری خود که آنها هم ۳ قلو بودند را به دنیا آورد.
کمتر از دو سال به موعد پیشگویی باستانی مایاها باقی مانده و تب رویدادهای دسامبر 2012 / آذر1391 روزبهروز داغتر میشود. اما عواملی که قرار است دنیا را به پایان برساند تا چهاندازه محتملند؟در مورد نظریههای پایان دنیا و فرا رسیدن رستاخیر در سال 2012 حقایق و فرضیاتی وجود دارد. در این نوشته که ترجمه مقاله ای در سایت تلگراف است، سعی میکنیم بعضی از آنها را توضیح دهیم.
از زمانی که هربرت جرج ولز کتاب جنگ دنیاها را در سال 1898 / 1277 منتشر کرد، حمله موجودات فضایی سوژه بسیاری از آثار تخیلی در سراسر جهان شد. ترس از چنین حملاتی از جاهایی مانند مریخ یا توسط موجوداتی خارج از کهکشان ما و حتی از ابعاد دیگر هر از چندگاهی مانند جزر و مد دنیای ناامید کره زمین را درمینوردد.
محققان متوجه شدند ترس از حمله موجودات فرازمینی در حال افزایش است. بسیاری معتقدند حادثه روزول در سال 1947 در اثر برخورد یک بشقاب پرنده با زمین رخ داده است. علاوه بر آن تصاویر و ویدیوهای معتبری که تاکنون از اشیای پرنده موجود در آسمان تهیه شده نیز رو به افزایش است و میتواند به گونهای تاییدکننده این واقعیت باشد که احتمال حمله از جانب موجودات فضایی رو به افزایش است.
شواهد: انتشار تصاویر، ویدیوها و اسناد رسمی که ادعا میکند کشورهایی در جهان در طول 50 سال گذشته فعالیت اشیای پرنده ناشناس را مشاهده کردهاند، داستانهایی که افراد گروگان گرفته شده و برخی دیگر مطرح کردهاند.
احتمال: 1 درصد
برخورد سیاره ناشناخته نیبیرو به زمین
در هزاران سایت و بلاگ اینترنتی ادعا شده که در سالهای اولیه قرن 21 ، سیارهای کشف نشده با زمین برخورد کرده یا از فاصله بسیار نزدیک آن عبور میکند و این اتفاق یا منجر به نابودی تمامی تمدنهای روی زمین میشود یا دگرگونیهای بسیار بزرگی در سراسر این سیاره به وجود میآورد.
نام نیبیرو در اواخر دهه 1960 / 1340 توسط زکریا سیچین در کتابش مطرح شد. به اعتقاد سیچین، نیبیرو سیارهای در منظومه شمسی ماست که در مداری نامنظم میچرخد و هر 3700 سال به محدوده داخلی وارد میشود. اما سیچین هیچگاه نگفت که این سیاره زمین را تهدید خواهد کرد. برخی دیگر هم معتقدند نیبیرو خواهر کوتوله قهوهای رنگ خورشید ماست و برای اولین بار در انتهای سال جاری دیده خواهد شد.
شواهد: شواهد بسیار کمی در این مورد موجود است. در این بین برخی به کشف سال 2005 / 1384 ناسا استناد میکنند که دهمین سیاره در حاشیه خارجی منظومه شمسی را به ما معرفی کرد. بسیاری معتقدند این سیاره در سال 2012 از فاصله نزدیک به زمین عبور خواهد کرد، اما حقیقت این است که حرکت این سیاره به احتمال زیاد به سمت داخل منظومه شمسی نخواهد بود.
در پدیده ای استثنایی و در میان تعجب کادر پزشکی بیمارستان شهید باهنر کرمان یک جنین که در بدن یک پسر 22 ساله کرمانی رشد کرده بود از شکم این بیمار خارج شد.
در این پدیده عجیب و استثنایی عصر یکشنبه در میان تعجب کادر پزشکی بیمارستان شهید باهنر کرمان یک جنین پس از 22 سال از شکم برادرش خارج شد.
این توده که از بدن بیمار خارج شده و هم اکنون در بیمارستان شهید باهنر نگهداری می شود دارای جمجمه، ستون فقرات، مو، دندان، ناخن و پوست و بسیار شبیه یک نوزاد است.
هم اکنون حال پسر 22 ساله خوب گزارش و در بیمارستان بستری شده است.
این پسر 22 ساله که در یک تولد دو قلویی به دنیا آمده است این تصور را در گروهی از پزشکان ایجاد کرده که این فرد در زمان جنینی یک جنین دیگر را در بدن خود جای داده و پس از تولد به مرور جنین دوم در بدن دیگری رشد کرده و درنهایت به این شکل در آمده است.
این درحالی است که این بیمار صبح یکشنبه با علام حالت تهوع، استفراغ به بیمارستان مراجعه کرده است و درنهایت به دلیل شدت شکم درد بستری شده و پس از آزمایشهای پزشکی مورد عمل جراحی قرار گرفت.
یکی از اعضای کادر پزشکی این بیمار در جمع خبرنگاران درخصوص توجیه پزشکی این پدیده نادر گفت: بلافاصله بیمار که دچار درد شدید از ناحیه شکم بود مورد عمل جراحی قرار گرفت و توده ای از شکم این بیمار خارج شد.
حسن هوشیار در این خصوص اظهارداشت: خانواده این پسر می گویند از سن شش ماهگی وجود یک تومور در بدن این فرد تشخیص داده شد اما چون مشکل خاصی ایجاد نکرده بود پیگیری نشد اما از سه سال پیش رشد این توده بیشتر شد و درنهایت موجب شد این جوان دچار دردهای طولانی شود.
وی افزود: در نهایت پس از دو ساعت عمل جراحی و استفاده از کادر جراحی مجرب این توده از شکم این جوان خارج شد.
یک پزشک کرمانی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: هر چند که احتمال وجود یک جنین در بدن جنین دیگر و رشد تدریجی آن وجود دارد اما امکان علمی تر این است که این توده در واقع یک تراتما متشکل از لایه های مختلف جنینی باشد که در بدن این فرد رشد کرده باشد.
عبدالرضا محمودی افزود: جنین از سه لایه تشکیل می شود اما این توده به احتمال زیاد متشکل از لایه "اکسترودرم" است که موجب رشد پوست، دندان، ناخن است اما این توده ها می تواند شامل "مزودرم" عضو و استخوان نیز باشد و در مواردی شامل لایه "اندرودرم" شامل روده و بافتهای لوزالمعده ای نیز هست.
وی گفت: این توده در سنین 20 تا 40 سال مشاهده می شود و یک تراتما بالغ می تواند شامل سه لایه باشد. این توده می تواند در سینه و شکم رشد کند و تنها راه درمان جراحی است.
سالها بود که از هم بازی دوران کودکی خویش یعنی پسر همسایه ، همان محمد رضای لوس نازنازی خبر نداشت .
به فرودگاه می رود برادرش بهرام از سفر برگشته ، در راه بازگشت از فرودگاه به مرسده می گوید محمدرضا ! همان پسر همسایه قدیمی ! یادته ؟
مرسده می گوید : خوب
و بهرام با اندوهی بسیار می گوید بیچاره شدیدا دچار بلای اعتیاد شده ، و او را در این سفر دیده است .
مرسده خاطرات گذشته اش را با خود مرور می کند ...
کودکی اش را بیاد می آورد آن موقع ها محمدرضا همه چیز داشت و از همه مهمتر پدر و مادری که او را یک آن هم به حال خود تنها نمی گذاشتند و نازش هزار خریدار داشت .
آخرین باری که او را دیده بود میهمانی سفر محمدرضا به دبی بود سفری پنهانی که برای فرار از سربازی انجام می شد ...
پس از چندی خانواده او هم رفتند و در نهایت به کانادا مهاجرت نمودند .
و حالا می شنود از آن پسر لوس تنها پوست و استخوانی مانده ...
مرسده با خود می گوید کاش محمدرضا در ایران می ماند و کاش سربازی می رفت ...
به سخن ارد بزرگ : سرپرستانی که از ارزش سربازی می کاهند ، و پدر و مادرانی که ، پیشدار میهنداری فرزندان خویش می شوند ، به کشورشان پشت کرده اند .
مرسده در خود به این پرسش می رسد که : واقعا پسرهای که سربازی نرفته اند قابل اعتمادند ؟